یک آقایی فارغ التحصیل رشته ریاضی محض میشه و هر چی دنبال کار میگرده .پیدا نمیکنه
یک روز میبینه شهرداری استخدام میکنه و تصمیم میگیره مدرک دانشگاهیشو مخفی کنه و خودشو بی سوا نشون بده !
و موفق میشه و در شهرداری استخدام میشه
یک روز شهرداری واسه پرسنل کلاس سواد آموزی میزاره
و معلم یک مسئله پای تخته مینوسه و این دوستمون رو دعوت میکنه پای تخته که
مسئله رو حل کنه
این آقا هم میره میبینه یک راه بیشتر نداره اونم اینه که انتگرالشو بگیره اما واسه اینکه کسی شک نکنه بر میگرده عقب ببینهه همکاراش راه حل ساده تری بلد هستن که نخواد انتگرال گیری کنه
میبنه همه یک صدا میگن ؛بابا انتگرالشو بگیر دیگه ...!
برای مطالعه مطالب کامل تر و بیشتر